کورش مدرسی: ممکن است رفسنجانی بتواند و ممکن است نتواند، که نمیتواند. اما صورت مساله “بازار انتخابات” این نیست. کل این کمپین “سیاست خارجی” تلاشی است برای اینکه موضوع این مضحکه را سیاست خارجی ایران و رابطه با آمریکا بنمایاند. اگر شما این صورت مساله را قبول کنید از هر طرف که بروید بازنده هستید. دارید مردم را به صف کسانی که “فکر میکنند” یا “امیدوارند” رفسنجانی رابطه با غرب را درست میکند و کسانی “فکر نمیکنند” تقسیم میکنید. از هر طرف این موضع را بگیرید، چه “امیدوار” به رفسنجانی باشید و چه نباشید در چارچوب رژیم و در میدان “نظام” بازی میکنید. لابد اگر کسی ثابت کرد که میشود به رفسنجانی “امیدوار” بود و یا خود او عقب نشینی کند باید رای داد! موضع ما تحریم نیست. مردم انتخابات را تحریم میکنند این مراسم انتخابات نیست. وقتی یک انسان باشرف نمیتواند کاندید شود، وقتی آزادی نیست، تنها یک شیاد میتواند اسم این را انتخابات بگذارد.
ما از پایه این میدان بازی را قبول نداریم. چه رفسنجانی بتواند و چه نتواند ما میخواهیم رژیم برود. هر انتخابی با وجود رژیم بی معنی است. بگذریم از این مضحکه که انتخابات خواندن آن توهین به شعور مردم است. مردم جمهوری اسلامی را نمیخواهند و صورت مسئله این است. صورت مساله این مضحکه انتخاباتی هم نظام جمهوری اسلامی است. خود وزارت اطلاعات این را اعلام کرده است. داستان سیاست خارجی پوچ است.
خیلی جالب است وقتی به رسانه های دو خردادی سابق و راست نگاه میکنید از یک طرف کسی صحبت نمیکند که این انتخابات نیست. این مضحکه ای است که در هیچ قاموسی نام آن را انتخابات نمیگذارند. این توهین به شعور مردم است، وا از طرف دیگر موضوع اصلی ، هم برای مردم و هم برای رژیم، یعنی رفتن نظام جمهوری اسلامی، به پشت پرده رانده شده است. مسئله ای که روی صحنه آورده اند این است که آیا رفسنجانی میتواند سیاست خارجی را تغییر دهد یا نه! به جهنم که میتواند یا نمیتواند. مساله جامعه ایران این نیست. مردم مسئله شان این است که جمهوری سلامی باید برود و هیچ انتخابی با وجود جمهوری اسلامی ممکن نیست و هر انتخاباتی بعد از مرگ جمهوری اسلامی و بعد از قیام معنی دارد. داستان اصلاحات اسلامی تمام شد. اصلاحات اسلامی مرد. از اول مرده بود. اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی ممکن نیست ممکن هم باشد به درد ما نمیخورد. جمهوری اسلامی ننگ بشریت و بانی بدبختی مردم است باید برود. مدل خاتمی تمام شد حالا میخواهند مدل رفسنجانی را به خورد مردم بدهند؟ مردم این را قبول نمیکنند. نباید قبول کنند.
تفسیر اینکه جمهوری سلامی کجا ایستاده، میتواند با امریکا رابطه بگیرد یا نه بعنوان یک تجزیه و تحلیل البته جا دارد. اما امروز این تحلیل دارد بعنوان یک ابزار سیاسی به میدان آورده میشود تا صورت مساله را عوض کنند. این کار بی بی سی و تحلیلگران سیاسی و روزنامه نگارانی است که شغلشان این است که ظاهرا به مردم میگویند چه چیزهائی محتمل و یا نا محتمل است و مردم در میدان امکانات مفروض خود نگاه میدارند. در این دنیا از هر طرف که بروید صور مساله اینها را قبول کرده اید. اگر ما قبول کردیم که حمله آمریکا به عراق در مورد جنایات صدام یا سلاح های کشتار جمعی است امروز هم قبول میکنیم که موضوع این نمایش انتخاباتی این است که رفسنجانی “میتواند” یا “نمیتواند”، “میخواهد” یا “نمیخواهد”. کسی که مسئله اش زندگی مردم است، کسی که دارد در مورد زندگیش در ایران تصمیم میگیرد، سر سوزنی نباید رفسنجانی، معین، یا قالیباف مسئله اش باشد.
کورش مدرسی: موافق تحلیل شما در مورد “عقب نشینی” رفسنجانی نیستم. رفسنجانی دارد پا جای پای جناح راست اپوزیسیون میگذارد و میخواهد جای اپوزیسیون راست را بگیرد و به نظر من مسئله اش این نیست که میخواهد رابطه ایران و غرب را درست کند. اینها دارند یک مانور تاکتیکی در مقابل امریکا میدهند برای خنثی کردن اپوزیسیون راست و افکار عمومی راست. هدف تغییر صورت مسئله مضحکه انتخاباتی از جمهوری اسلامی به اینکه بالاخره با امریکا رابطه میگیرند یا نه است.
صورت مسئله انتخابات این نیست. جمهوری اسلامی با رابطه یا بی رابطه با آمریکا به درد نمیخورد. قرار است بیست سال دیگر مردم منتظر بمانند که رفسنجانی کاری میکند یا نه؟ این اشتباه است. تاکید من این است که صورت مسئله انتخابات آمریکا نیست. صورت مسئله خود جمهوری اسلامی است. مردم جمهوری اسلامی را نمیخواهند باید به این مضحکه نه بگویند، باید هر جا که میتوانند آنرا به هم بزنند. باید هر جائی که میشود مقابل حوزه های رای گیری پیکت کنند. باید مردم را روشن کرد و گفت که فریب نخورید فردای خود و فرزندانتان را به جمهوری اسلامی نفروشید. در این افتضاح شرکت نکنید، مهم نیست رفسنجانی میخواهد چکار کند. این به مردم هیچ ربطی ندارد. رفسنجانی و همه کاندیداهای رئیس جمهوری به مردم ایران بیربط هستند.
در سطح تحلیلی ما بارها گفته ایم که این بحران آخر جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی به شرطی میتواند از این بحران اقتصادی بیرون بیاید، برای مردم کار درست کند، رشد اقتصادی را تامین کند، سرمایه جذب کند و غیره که دستگاه مذهب را از سیاست بیرون کند. یعنی خامنه ای را بیرون کند اگر نه تا زمانیکه یکی آن جا هست که میتواند فتوا بدهد و بگوید سپاه پاسداران باید اینطور باشد، کی صلاحیت دارد یا ندارد در سیستمی که شهردار تهران خواب میبیند که مسیر امام زمان را میخواهد گل و بوته بچیند، کسی باید مغزش معیوب باشد که پولش را در ایران سرمایه گذاری کند؟ پولدارها پولشان را از ایران خارج میکنند.
جمهوری اسلامی دارد از مسئله “سلاحهای اتمی” برای اخاذی استفاده میکند. جمهوری اسلامی احتیاج به پول دارد. این سرمایه را با مکانیزم اقتصادی نمیتواند جذب کند. یک راه جذب سرمایه برای رژیم این است که شانتاژ کند و بگوید اگر به من سرمایه ندهید اسلحه اتمی درست میکنم.
کورش مدرسی: این یکی از خاصیتهای سلاحهای اتمی است. یک خاصیت دیگر آن این است که جمهوری اسلامی نگران زندگی اش است و میخواهد در مقابل امریکا از خودش دفاع کند. روزی که بحث حمله به عراق از طرف امریکا طرح شد ما همان موقع گفتیم این سیاست به عکس چیزی که ادعا میکنند سلاحهای کشتار جمعی و هسته ای را محدود نمیکند. اتفاقا هر کس که مخالفت یا اصطکاکی با امریکا داشته باشد به این نتیجه میرسد که برای ماندن و دفاع از خود باید به سلاح اتمی مسلح شود.
منتهی به انتخابات برگردیم، باز تاکید میکنم که هیچکدام از اینها بحث انتخابات نیست. اشتباه است اگر بحث انتخابات را به این مسائل تبدیل کنیم. مردم باید برگردند و به جمهوری اسلامی بگویند گور همه شما گم. ما مسئله مان اینها نیست. این مضحکه هم انتخابات نیست، مسئله ما سیاست خارجی شما هم نیست. مسئله ما نبودن شما است. تف به صورتتان می اندازیم در این مضحکه شرکت نمیکنیم! ما انتخاب مان را بعد از قیام میکنیم! بعد از اینکه جمهوری اسلامی را سرنگون کردیم، بعد از اینکه سپاه پاسداران را منحل کردیم، بعد از اینکه ارتش را خلع سلاح و منحل کردیم، بعد از اینکه کل موقوفات و دارودسته های مذهبی و حوزه های علمیه را به نفع مردم مصادره کردیم، همه آخوندها را فرستادیم یک شغل شرافتمند پیشه کنند، آزادی سیاسی را تضمین کردیم، اجازه دادیم مردم بیایند و بشنوند که انتخاب هایشان چیست، آنوقت ما انتخاب مان را میکنیم. مردم باید روشن به جمهوری اسلامی بگویند نه! با آمریکا رابطه بگیرند یا نگیرند، هر کسی رئیس جمهور شود مهم نیست. سگ زرد برادر شغال است. به حال ما فرقی ندارد. مسئله امروز این است که عمر جمهوری اسلامی تمام شده است. تمام آلترناتیوهایی که جلوی مردم میگذاشتند تمام شده و صورت مسئله مردم امروز وجود جمهوری اسلامی است. وزارت اطلاعات اعلام کرده کسی که میگوید در انتخابات شرکت نکنید دارد براندازی میکند. خودشان میفهمند. در نتیجه صورت مسئله هاشمی رفسنجانی یا معین یا کروبی یا قالیباف نیست. صورت مسئله جمهوری اسلامی است و جواب مردم به جمهوری اسلامی نه است.
کورش مدرسی: به نظر من نباید سطوح مختلف را با هم قاطی کرد. اولا کسانیکه کاندید رئیس جمهوری میشوند، از آن کسی که شناسنامه اش را عوض کرده و اسم خودش را گذاشته امام زمان و لباس سفید پوشیده و به نام امام زمان خود را کاندید کرده را شامل میشود تا رفسنجانی یک سیرک است. فردا ممکن است تعداد دیگری کاندید شوند و به این سیرک اضافه شوند. این سیرک است.
دوم اینکه یک سری از این جریانات پُلتیک به معنی کلک زدن را با سیاست اشتباه گرفته اند. یک نفر از اینها باور نمیکنند که رفراندم عملی است. چه کسی باور میکند که جمهوری اسلامی خودش بیاید رفراندم بگذارد و رای به رفتن خودش بدهد و بعد سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و همه اینها را دو دستی تحویل رئیس جمهور منتخب بدهند و بروند خانه! کسی که این طرح را رواج میدهد دارد سر مردم کلاه میگذارد. ما یک جای دیگر هم گفته ایم که با “زبلی” نمیشود سیاست تعیین کرد. شما باید به مردم آن چیزی که حقیقت دارد را بگوئید.
ما میگوئیم با وجود جمهوری اسلامی هیچ انتخابی ممکن نیست. با وجود قدرتمند بودن اسلام سیاسی در ایران هیچ انتخاباتی ممکن نیست. تا وقتیکه اسلام اسلحه در دست دارند و دارودسته هایی هست که میتوانند بمب به خودشان ببندند و بروند وسط اجتماعات مردم، مانند عراق، اجتماع کردن مردم دیگر ممکن نیست. در نتیجه تنها راهش این است که این دار و دسته اسلامی کلا جارو شوند. این را قیام مردم میتواند ممکن کند. سخت است مردم قانع شوند قیام تنها راه است. چون ظاهرا قیام پدیده ترسناکی است. منتهی بطور واقعی کم دردترین راه برای خلاصی از شر این وضعیت است.
کورش مدرسی: منظور من این است که مردم به خیابان بریزند و دار و دسته های رژیم را جمع کنند. سپاه پاسداران را خلع سلاح کنند، رادیو و تلویزیون را بگیرند، نهاد های اسلامی را جمع کنند، به موسسات عام المنفعه تبدیل کنند، سران رژیم را دستگیر کنند و همان چیزی که ما در منشورمان گفته ایم عملی شود. یعنی اعلام کنند که جمهوری اسلامی تمام شده، سپاه پاسداران منحل شده، ارتش منحل شده، وزارت اطلاعات منحل شده. خامنه ای و کل سران جمهوری اسلامی در زندان هستند، کل تکایا و موقوفات را مصادره کردند، کل حوزه های علمیه را تعطیل کردند، آخوند ها را به خانه هایشان فرستادند، مردم در میلیس توده ای مسلح شده اند و از خود دفاع میکنند و قیام کنندگان دولتی تشکیل داده اند که آزادیهای مردم را تضمین میکند. به این میگویند سرنگونی جمهوری اسلامی. در این شرایط میشود از انتخابات حرف زد.
بدون این قیام حتی اگر رفراندم ممکن باشد، دارودسته های جمهوری اسلامی کماکان مسلح باقی میمانند و میروند لواسان را میگیرند و بمب به تهران میزنند. مگر همین کار را در عراق نمیکنند؟ کسی هست عراق را امروز ببیند و فکر نکند که تنها راه خلاصی این است که آنچنان هجومی به مذهب و دارودسته های اسلامی بشود که روحیه شان را ببازند و فرار ایدئولوژیک و هزیمت کنند؟ حالتی که در انقلاب فرانسه اتفاق افتاد و مذهب هزیمت کرد؟ تا شما اینها را به هزیمتی در این ابعاد اجتماعی وادار نکنید تا نبینند که مردم در خیابانهای تهران دنبال آخوند گذاشته اند، حجاب و کتابهای مذهبی را میسوزانند، وزارت اطلاعات و سپاه به غلط کردم افتاده اند جامعه امن نمیشود. با چنین قیامی در تمام دنیا هرچه آدم شرافتمند است میریزد سر اسلامیها و آنها روحیه شان را از دست میدهند.
کورش مدرسی: شکست اسلام سیاسی و در هم کوبیدن دستگاه دولتی جمهوری اسلامی به معنای تمام و کمال کلمه.
کورش مدرسی: ما که نگفتیم آنها را اعدام میکنیم. ما میگوئیم اینها باید دستگیر و دادگاهی شوند. اعدام با قیام متفاوت است. مثل این است که یکی اسلحه گذاشته روی شقیقه شما و شما تیری به او میزنید و بعد کسی میگوید چرا؟ مگر شما مخالف اعدام نیستید؟ من مخالف اعدام هستم اما موافق خودکشی خودم هم نیستم. اگر نمیخواهید از سپاه پاسداران و از دارودسته آخوند کسی کشته شود، اگر کسی نمیخواهد از جمهوری اسلامی کسی کشته شود لطفا به جمهوری اسلامی اندرز بدهد که در مقابل مردم مقاومت نکند.
ثانیا امروز بطور روزمره خشونت اعمال میشود. کسی که دارد راجع به خشونت روز قیام حرف میزند متوجه نیست که امروز بطور روزمره در این مملکت بچه دارد نابود میشود، زن در اسارت زندگی میکند، مردم خوشی شان سرکوب میشود، نسل ها دارند تباه میشوند، کار نیست، آینده نیست. از بی درمانی و از بهداشت پائین عده زیادی دارند میمیرند. اینها کشتار نیست؟ اینها هزینه ای است که روزمره مردم دارند بابت ادامه حیات جمهوری اسلامی میپزدارند. خوب، مردم حق دارند به جمهوری اسلامی بگویند برو کنار. و اگر خودش کنار نرفت که با اردنگی کنارش بزنند. قیام اردنگی مردم به جمهوری اسلامی است.
کورش مدرسی: شما نمیتوانید جمهوری اسلامی را بردارید و بعد بگوئید هیچ دولتی نیست. دولت آتی دولت قیام کنندگان است. اینکه دولت قیام کنندگان چه ترکیبی دارد از حالا نمیشود گفت. این وقت قیام معلوم میشود. اما دولت آتی دولت قیام کنندگان است که مانیفست شان همان منشور سرنگونی جمهوری اسلامی است. یعنی اعلام میکنند که جمهوری اسلامی تمام شد، زن و مرد برابرند، آزادی بی قید و شرط اجتماعات هست، بیمه بیکاری هست برای همه، تا نتوانند مردم را از سر گرسنگی به رای دادن بکشانند یا بخرند شان و چماق دستشان بدهند و به تظاهرات ببرندشان. اگر همه مردم زندگیشان تامین باشد دیگر کسی نمیتواند تحت فشارشان بگذارد و به طرفی بکشدشان. اینها به اضافه اینکه مطالباتی که ما در منشور گفته ایم را عملی کنند. این میشود دولت قیام کنندگان. وقتی این شرایط پیش آمد آنوقت مردم میتوانند انتخاب آزاد و آگاهانه بکنند. آنوقت چه چیزی را انتخاب میکنند؟ ما فکر میکنیم ما را انتخاب میکنند. مهم این است که حق انتخاب را باید به مردم داد.
کورش مدرسی: تازه قیام این را تامین میکند. قیام و در هم کوبیدن جمهوری اسلامی و وجود یک دولتی که سمبل اراده قیام کنندگان باشد. یعنی اگر کسی علیه مردم اسلحه ای برداشت و رفت مثلا کارگران نفت را به گلوله بست این دولت آنچنان سرکوبش کند که دیگر کمر راست نکند.
قیام کنندگان حق زندگیشان را میخواهند، آزادی شان را میخواهند، ناچارند شکنجه گران را سرکوب کنند و برای این کار احتیاج به دستگاه دولت دارند و این دولت، دولت قیام کنندگان است. یک دولت موقت تا وقتیکه مردم تصمیم میگیرند با آینده جامعه چکار میکنند.
وقتی به این انتخابات نگاه میکنید بیراهه ای است برای اینکه جمهوری اسلامی را از زیر ضرب و خطر قیام مردم مردم بیرون ببرد. مردم باید هوشیار باشند که این انتخابات صورت مسئله اش نه رفسنجانی است نه معین، نه سیاست خارجی است و نه سلاح هسته ای. هیچکدام از اینها نیست. صورت مسئله این انتخابات جمهوری اسلامی است و مردم “نه” شان را به جمهوری اسلامی گفته اند. امروز بعید میدانم کسی فکر کند بعد از اینکه خاتمی به این شکل رفت مردم باید به رفسنجانی رضایت بدهند. لابد پس فردا باید به خود خامنه ای رضایت بدهند یا ده نمکی. همه اینها دارودسته های یک کلوب هستند. چپ و راست و دارودسته های یک باند هستند که دارند مردم را میچاپند و بدبختی و فقر در آن جامعه حاکم کرده اند.
کورش مدرسی: ما نگفتیم روز انتخابات قیام کنید. اینطور نیست که هر روزی که شما بخواهید میتوانید قیام کنید. پای فاکتور های بسیار پیچیده تری در میان است. ما گفتیم برخورد فعال به مضحکه انتخابات بکنید. برخورد فعال بسته به جای آن دارد. مثلا بغل فیضیه قم یک جوری باید برخورد کرد، در همسایگی وزارت اطلاعات یک جور دیگر. در سنندج یک جوری برخورد میشود کرد، در مشهد یک جور، در پالایشگاه و کارخانه یک جور دیگر. بحث ما این است برخورد منفعل نکنید. نرفتن کافی نیست. اگر میتوانیم برویم بهم بزنیم، هر جا که میتوانیم. صندوقهای رای را به هم بزنیم، پیکت بگذاریم، مردم را روشن کنیم. کسانیکه فریب خورده اند یا به هر دلیلی خودشان را فریب میدهند و فکر میکنند کلک میزنند که “خوب یکی می آید که کمی از دیگری بهتر است”، را قانع کنیم که شرکت نکنند. در کوچه و محله مان به مردم بگوئیم نروید رای بدهید. کمپین فعال را شروع کنیم و هر جائی که میتوانیم بهم بزنیم. بساط این انتخابات را بهم بزنیم. گفتم بحث ما این است که مردم باید برخورد فعال بکنند. صورت مسئله این انتخابات جمهوری اسلامی است. و هر کسی به هر دلیلی و با هر توجیهی به مردم میگوید در این انتخابات شرکت کنند یا بروند رای نه در صندوق بیندازند یا رای رفراندم یا هرچیز دیگری، دارد وجود جمهوری اسلامی را توجیه میکند و دو فاکتو وجود جمهوری اسلامی را به مردم می قبولاند و میگوید بالاخره این یک جور انتخابات است. این انتخابات نیست. مضحکه است و کسی که این را به مردم نمیگوید و رفته خودش را درگیر این کرده که کدام جناح بهتر از کدام جناح است یا شعور مردم را دستکم گرفته یا در حفظ نظام شریک است.
بخش راست جامعه میترسد مردم به خیابان بیایند چون فکر میکند اگر مردم به خیابان بیایند زندگی این ها هم لطمه میخورد. این بخش شریک “بخور بخور” جمهوری اسلامی است و فکر میکند مردم به خیابان بیایند بساط آنها هم بهم میریزد. در نتیجه مدام میگویند نکنید! شلوغ میشود! خونریزی میشود! مردم به خیابان نیایند! اجازه بدهید “خُرد” “خُرد” و قدم به قدم جمهوری اسلامی بهتر شود. تا جمهوری اسلامی بخواهد بهتر شود، ده دوازده نسل آمده اند و رفته اند. چندین میلیون نفر آدم بدبخت شده اند. دچار بیمار روحی و جسمی شده اند، چندین نسل به تباهی فیزیکی و معنوی کشیده شده اند. در نتیجه نباید به این وضعیت تن داد. نمیشود به برده بگوئید حالا وایستا من “خُرد” “خُرد” بردگی را بر میدارم. بردگان میگویند دیگر نمیخواهند برده باشند.
کورش مدرسی: نه الزاما. به نظر من بعضی شان زیر فشار هستند. بعضی شان را دستگیر میکنند و بعد ول میکنند. بعضی هایشان مجبورند حرفهایی بزنند بخاطر اینکه در شرایط علنی دارند فعالیت میکنند. منتهی به نظر من همه اینها یک نقطه مشترک دارند. آنهم اینکه از مردمی که آمده اند در خیابان و سرنوشت شان را بدست گرفته اند بیشتر از وضعیت فعلی جمهوری اسلامی میترسند و این نقطه مشترک همه آنها است و بعضی هایشان هم “زبلی” میکنند. من بعید میدانم یکی از اینهائی که میگویند رفراندم قبول داشته باشند رفراندم عملی است. فکر میکنند “زبلی” میکنند و حالا حرفی را در دهان مردم می اندازند. به مردم راست نمیگویند. رفیق ما در تهران ممکن است وقتی دارد سخنرانی علنی میکند، نتواند همه حرفش را بزند و بگوید مرگ بر جمهوری اسلامی، باید تناسب قوا را در نظر بگیرد، اما به مردم دروغ نمیگوید. این را ما تضمین میکنیم. .
کورش مدرسی: صحبت من با مردم این است که این مضحکه انتخاباتی صورت مسئله اش نه سیاست خارجی است نه رفسنجانی است و نه صورت مسئله اش این جناح و آن جناح جمهوری اسلامی است. صورت مسئله انتخابات، خود جمهوری اسلامی است. امروز با شکست دو خرداد و با معلوم شدن دروغهایی که دو خرداد به مردم گفت و شکست کل تئوری و فلسفه آنها، صورت مسئله مردم جمهوری اسلامی شده. و امروز میخواهند صورت مسئله مردم را سیاست خارجی، بمب اتمی، “خوش و بش”کردن با نکردن با امریکا قلمداد کنند. این مسئله مردم نیست. مسئله مردم رفتن جمهوری اسلامی است. هر نوع انتخاباتی از طرف مردم تنها بعد از جمهوری اسلامی معنی پیدا میکند. وقتی که مردم جمهوری اسلامی را ساقط کرده باشند، وقتی که دارودسته های مذهبی را خلع سلاح کرده باشند، وقتی که سران جمهوری اسلامی را به زندان انداخته باشند، وقتی که سپاه پاسداران و ارتش را خلع سلاح کرده باشند، وقتی که حوزه های علمیه را تعطیل کرده باشند، وقتی تمام مساجد و تکایا و همه پولهایی که اینها دارند را به نفع مردم مصادره کرده باشند، وقتی که آزادی بی قید و شرط بیان، تشکل و تجمع را تضمین کرده باشند، وقتی که مردم معیشت داشته باشند و بیمه بیکاری مکفی داشته باشند که نشود به ضرب گرسنگی دادن به بچه های مردم آدمها را پای صندوق رای آورد و یا به چماق بدست تبدیل کرد، در این شرایط است که مردم حق انتخاب خود را تضمین کرده اند. در این ماجرا صورت مسئله جمهوری اسلامی است و مردم نه تنها نباید در این مراسم به اعتبار کردن خود شرکت کنند بلکه باید فعالانه تا آنجائیکه میشود سعی کنند آنرا بهم بزنند. تعداد هرچه بیشتری از دوستان، همسایگان، در مدرسه و دانشگاه و کارخانه که را قانع کرد نباید در این انتخابات شرکت کرد. نباید در آری گفتن به بخشی از دستگاه این رژیم شریک شد. جواب ما به این رژیم نه است.
انتخاب ما بعد از قیام است. انتخاب ما بعد از رفتن جمهوری اسلامی است.